نسلی از جوانانی که سال ها خاک صحنه خورده اند و در سالن های تمرین تئاتر، در پلاتوها و راهروهای دانشگاه ساعت ها تمرین و مطالعه کرده اند، این روزها یکی پس از دیگری تبدیل به چهرهایی موفق می شوند. نوید محمدزاده، هوتن شکیبا و بهرام افشاری گروهی از جنس همان علاقمندان دیروز هستند که با پشتکاری مثال زدنی حالا حرف اول را در سینما، تئاتر و تلویزیون می زنند. بهرام افشاری بعد از سال ها فعالیت تئاتری و سینمایی با بازی در جدیدترین مجموعه «پایتخت» تبدیل به یکی از کاراکترهای موفق ، جذاب و پر طرفدار شده است اما هنوز بر این باور است که باید تجربه کرد و آموخت. با او در مورد این سال ها و حضور در این مجموعه موفق «پایتخت» گفتوگو کردیم که گزیده آن پیش روی شماست.
بهرام افشاری برای علاقه مندان به تئاتر چهره شناخته شده ای است، با این حال تا قبل از حضور در سریال پایتخت کمتر رسانه ای شده بود ، حالا مخاطبان میلیونی تلویزیون هم بهرام افشاری را می شناسند ، این شهرت ناگهانی چقدر در سرنوشت حرفه ای شما تاثیر داشته است؟
خیلی زیاد!البته تئاتر برای من همیشه جایگاه خود را دارد اما حالا سینما و تلویزیون هم برایم جدی است .در سریال پایتخت همین پیشینه تئاتری به کارم آمد. محسن تنابنده بواسطه همان شناخت و تعریف هایی که از من شنیده بود به کار دعوتم کرد. و بهتاش هم خیلی زود با خانواده هماهنگ شد انگار از ابتدای سریال پایتخت این شخصیت حضور داشت، به قول معروف سربارمجموعه نبود.
البته مدتی هم هست که در تئاتر کم کار شده اید... این را باید به حساب تغییر ذائقه شما گذاشت؟
بله درست است ، این اواخر مدتی نتوانستم در تئاتر کار کنم تا اینکه نمایش جوجه تیغی را کارگردانی کردم. من قائل به تجربیات تازه و جدیدهستم. در حقیقت دوست دارم تجربه کنم ، در همه سالهایی که به این حرفه پرداخته ام سعی کردم جسارت کارهای جدید را داشته باشم مثلا وقتی آتیلا پسیانی در نمایش «دیابولیک رومیو و ژولیت»، از من دعوت کرد با اشتیاق پذیرفتم چون مخاطب چهره تازه ای از من دید.هر چند در جشنواره تئاتر فجر دیده نشد و داوران این کار را ندیدند اما متر و معیارهای داوران با مخاطبان زمین تا آسمان تفاوت دارد.
البته قبل از آن شما جایزه بهترین بازیگری مرد از جشنواره تئاتر فجر را گرفته بودید...
بله درست است. برای آن نقش(رابینسون کروزو) باید جایزه می گرفتم .نقشی که 9 ماه تمرین کردم و می دانستم جایزه برای من است. اما حرفم چیز دیگری است؛ من می گویم این تفاوت ها دیده نمی شود . در این کار و نمایش جن گیر کار کوروش نریمانی خیلی متفاوت بودم یا در نمایش پاییز کار نادر برهانی مرند که نقش یک پیرمرد 70 ساله را بازی کردم. حرف من بر سر متر و معیارهاست وگرنه کسی هست که از جایزه خوشش نیاید؟ هرکس بگوید من تشویق را دوست ندارم دروغ می گوید!
آن جایزه چه قدر در رشد حرفه ای شما موثر بود؟
بالاخره موثر است. همین که دیده شوی یعنی کارت را درست انجام داده ای و نتوانسته اند نادیده ات بگیرند. خیلی خوشحال شدم و حال خوبی داشتم. البته من بدشانسی جالبی داشتم! قبل از جشنواره معمولا با برگزیدگان تماس می گیرند که حتما در مراسم حضور داشته باشند. آن سال ساعت 11 شب اسامی کاندیدا ها را اعلام کردند و دو روز بعد هم قرارشد ساعت 10 صبح اختتامیه باشد. من رسیدم تالار وحدت و چون صبحانه نخورده بودم خواستم گوشه ای چیزی بخورم و کسی هم من را نبیند. بالاخره کاندیدا بودم دیگر..رفتم پشت یک ماشین نشستم همینطور بی تکلف روی زمین پهن شدم و مشغول خوردن بودم که ناگهان کسی به پشتم زد که چه نشسته ای که اسمت را خوانده اند و اول شده ای...
و همین داستان هم بهانه کارگردانی شما برای نمایش جوجه تیغی بود،درست است؟
بله دقیقا . من با افتخار می گویم بچه شهرستانم و برای موفقیت بسیار تلاش می کنم. خیلی ها پیغام می گذارند که ما شهرستانی ها چه طور باید شروع کنیم، کسی ما را نمی بیند. من همیشه گفته ام باید ایمان داشت و تلاش کرد. زمانی که به تهران آمدم حتی تئاتر شهر را نمی شناختم. در این نمایش ماجرای خودم را تعریف کردم و اینکه لحظه ای نا امید نشدم.برای نمایش رابینسن کوروزوئه که در اجرا درخشید خیلی ها ما را نادیده گرفتند ، خیلی ها همراهی نکردند اما به موفقیت ایمان داشتیم . بعد از آن کار مدت ها بیکار شدم و خیلی سخت گذشت. طعم بیکاری را آن زمان خوب حس کردم، آن جایزه در عزت نفس من بسیار تاثیر گذاشت، البته جایزه های دیگری هم داشتم اما جایزه تئاتر فجر چیز دیگری است.
وبعد از همین جایزه بود که برای بازی در سریال پایتخت دعوت شدید، در قسمت دوم و نقش شیرعلی برادر بهبود...
محسن تنابنده تئاترهایی که من بازی داشتم را ندیده بود ولی از من شنیده بود. وقتی دعوتم کرد اول پرسید زبان مازنی بلدی،می توانی صحبت کنی؟ گفتم نه اما می توانم این لهجه را دربیاورم. خودم عاشق سریال پایتخت بودم حتی از تمریناتم می زدم که حتما این سریال را ببینم،خیلی تمرین کردمو خدا را شکر بازی ها قابل قبول بود.
فیلم برداری طولانی و حضور در سریالی که انتظارات را بالا برده باید سختی های خاص خود را داشته باشد..
همینطور است؛ سکانسی بود که شیر علی باید زیر تخت دراز می کشید، به دلیل شرایط فیزیکی من خیلی سخت بود و اذیت شدم .اما نتیجه خوب بود طوریکه شیرعلی محبوب ترین بازیگر مهمان فصل دوم سریال پایتخت شد. بعد از پایتخت 2فکر می کردم ارتباطم با سریال پایتخت قطع شده تا اینکه برای فصل جدید از من دعوت شد آن هم به عنوان یکی از بازیگران اصلی مجموعه و برای ایفای نقش پسر بهبود،فکر می کنم کاراکتر موفقی هم شکل گرفت.
در یکی از مصاحبه ها قد بسیار بلندتان را به عنوان ویژگی فیزیکی خاص و مثبتتان عنوان کردید فکر نمی کنید در کنار ویژگی های مثبت ، محدودیتهایی را هم برایتان در پی داشته است؟
به نظرات سینماگران سنتی و کلاسیک احترام می گذارم.خیلی ها قد من را مشکل ساز می دانستند مثلا می گفتند وقتی قرار است از تو و بازیگر مقابل نمای دو نفره (تو شات) بگیریم صحنه قناس می شود و زیبا نیست، برای خیلی کارها به این دلیل من را رد کردند. اما خیلی از کارگردانانی که با من کار کردند مثل رضا درمیشیان یا منوچهر هادی و سیروس مقدم و.. قد من را فراموش کردند.اتفاقا کارهایشان هم زیبا بود و خلاقیت به خرج دادند.
اشاره کردید که برای نقش بهتاش لازم بود مازندرانی صحبت کنی ، تمرین کردی و اتفاقا نتیجه خوب بود در فیلم کارگر ساده نیازمندیم به کارگردانی منوچهر هادی آذری حرف زدی و تصنعی هم نبود به نظر می رسد استعدا خوبی در زبان آموزی دارید!
بله ، گویش های مختلف را دوست دارم و این کار را با علاقه انجام می دهم .فیلم آقای هادی را خیلی دوست دارم چون از فضای آپارتمانی به دور است و لوکیشن های شهری متعدد دارد. عده ای علاقه دارند خیلی شیک در مورد معضلات اجتماعی صحبت کنند، مگر می شود؟ میز صبحانه را نشان می دهند آب پرتقال، شیر و انواع خوردنی ها.. چند درصد مردم اینگونه غذا می خورند؟ همین نشان می دهد این کارگردانان درکی از مردم و شرایط زندگی ندارند. اما فیلم کارگر ساده نیازمندیم قشر زیردست را نشان می دهد و فشاری که بر این طبقه است را به تصویر می کشد. برای این فیلم خیلی تمرین کردم ،چون در وهله اول خودم نقش را دوست داشتم.
حالا که شرایط به گونه ای رقم خورد که بیشتر دیده و شناخته شدید چه قدر انتخاب های تصویری خواهی داشت و چه قدر به تئاتر بها می دهید؟
تئاتر خانه من است. آدم هرجایی برود به خانه اش برمی گردد. سعی می کنم حداقل سالی یک کار تئاتر داشته باشم اما به سینما هم با جدیت فکر می کنم.همن حالا هم پیشنهادات تئاتری زیاد دارم اما خیلی هاشان باب میل من نیست. اگر تجربه تازه ای باشد حتما می پذیرم.در حال حاضر دوست دارم از تکرار دوری کنم. در این مسیر به کارگردانی تئاتر هم فکر می کنم ،اگر ایده خوبی در ذهن داشته باشم کارگردانی می کنم.
گفتوگو: غزل نهانی